گوشیهای هوشمند امروزی دروازهی لاگین ما به دنیای مدرن هستند؛ از مسیریابی و خرید تا ارتباط با دیگران، همهچیز با چند لمس ساده انجام میشود. اما پستی در ردیت اخیراً بحث وایرالی به راه انداخته که یادآور روزهایی است که زندگی بدون گوشی هوشمند جریان داشت.
یوزر ردیت با نام TotalThing7 پس از تماشای یک برنامهی دههی ۹۰ میلادی، در انجمن اعلام کرد زمانی مردم شماره تلفنها را از حفظ میدانستند؛ عادتی که حالا تقریباً منقرض شده است. این پست بیش از ۴۴۰۰ رأی مثبت گرفت و خاطرات بسیاری را زنده کرد.
یوزر ردیت پرسید: «آیا واقعاً در آن زمان همهی شمارههای مهمشان را حفظ بودند؟ یا دفترچههای کوچکی کنار تلفن داشتند؟ من حتی شمارهی خودم را هم به سختی یادم میماند چون در گوشی ثبت شده است. کنجکاوم بدانم زندگی پیش از گوشیها چقدر متفاوت بود.»
در گذشته به دلیلِ نبودِ تلفن همراه، بهخاطر سپردن شمارهها بخشی از زندگی روزمره بود. تلفنهای چرخان و سیمدار در خانهها رایج بودند و دفترچه تلفن کنار دستگاه همیشه وجود داشت. اولین موبایلها در دههی ۸۰ میلادی ظاهر شدند، اما بزرگ، گران و کمیاب بودند. از اواخر دههی ۹۰ میلادی و اوایل ۲۰۰۰ بود که تلفن همراه دردسترس عموم قرار گرفت و حافظهی ذهنی کمکم جای خود را به حافظهی دیجیتال داد.
دکتر شاون دوبراوَک از مؤسسهی Avrio در گفتوگو با Newsweek توضیح داد: «در آن دوران، هر خانواده فقط چند شمارهی کلیدی داشت؛ خانه، محل کار و چند دوست یا فامیل نزدیک. اما انتقال حافظه به فناوری پدیدهی جدیدی نیست. از قرنها پیش انسانها حافظه را به ابزارهای بیرونی سپردهاند؛ از سنت شفاهی تا نوشتار، از دفترچه تا دیتابیس دیجیتال. گوشیهای هوشمند مرحلهی بعدی این روند بودند.»
دوبراوَک میگوید: «امروز با ظهور هوش مصنوعی، حتی بار ذهنی تصمیمگیری و یادگیری هم درحال واگذاری به فناوری است که گامی دیگر در مسیر سپردن حافظهی انسانی به ابزارها محسوب میشود.»
دوبراوَک باور دارد که هرچند گوشیهای هوشمند، شبکههای اجتماعی و ارتباط جهانی را گسترش دادهاند، اما حس «هویت محلی» و ارتباط خانوادگی تا حدی از بین رفته است. در گذشته، یک شماره تلفن به کل خانواده تعلق داشت و پاسخدادن به تماس نوعی عمل جمعی بود، اما امروز تماسها و نوتیفیکیشنها شخصیتر از همیشهاند.»
یوزران ردیت نیز پر از خاطرات مشابه بودند. یکی نوشت: «آن زمان حداقل ۲۰ تا ۳۰ شماره را از حفظ بودیم؛ از شماره خانه و والدین گرفته تا دوستان و محل کار. کاملاً طبیعی بود.»
یوزر دیگری افزود: «یادتان هست پیش از جیپیاس چطور مسیر پیدا میکردیم؟ از مادرم میخواستم مسیر را روی کاغذ بنویسد یا کسی میگفت اگر به خانه زرد رسیدی، زیادی رفتی! حتی یکبار از پمپ بنزین نقشه خریدم تا مسیرم را پیدا کنم.»
دیگری نوشت: «در دههی ۸۰ دایرهالمعارفها بزرگترین منبع اطلاعات بودند. ساعتها در لایبرری میماندم و بین مجلهها و کتابها میچرخیدم. آن زمان، لایبرری یوتیوب من بود.»
بحث ردیت به شبکهی اجتماعی تردز نیز کشیده شد، جاییکه نویسندهای به نام زاکی حسن با انتشار اسکرینشاتی از پست، بیش از ۲۴۲ هزار بازدید گرفت و نوشت: «از اول تا آخر این پست حس کردم ۵۰ سال پیر شدم!»
یوزران دیگر نیز از حافظهی حیرتانگیز خود در گذشته گفتند: «بدون دفترچه آدرس سفر میرفتم و ۴۰ آدرس را از حفظ داشتم. حالا یادم نمیآید چرا وارد اتاق شدم.»
شخص دیگر نوشت: «نمیدانم دیشب شام چه خوردم، اما هنوز شماره تلفن خانهی دوران کودکیام و بهترین دوستم را به خاطر دارم.»
به نظر میرسد پست سادهی ردیت فقط یک نوستالژی نبود و درواقع این حقیقت را یادآوری میکند که هرچقدر فناوری پیشرفته شود، بخشی از حافظهی جمعی ما در میان سیلیکون و صفحهنشان دادنها کمکم محو میشود.













