جایگزینی دفترکل با فیزیک
اینجا دقیقاً همان نقطهای است که این فناوری به تهدیدی مستقیم برای مدل بلاکچین تبدیل میشود.
کارکرد اصلی بلاکچین جلوگیری از دوباره خرجکردن (Double Spending) بدون نیاز به یک نهاد مرکزی مثل بانک است. برای درک مفهوم دوباره خرجکردن، به این مثال توجه کنید: فرضاً من یک بیتکوین دارم؛ چطور مطمئن شویم که اول آن را برای شما نمیفرستم و بعد همان بیتکوین را به شخص دیگری نمیدهم؟
در صورت تحقق این فناوری، دیگر نیازی به سازوکار پرمصرف و پیچیدهی بلاکچین مبتنی بر اثبات کار ناست
در سیستمهای کلاسیک، اگر بانک مرکزی وجود نداشته باشد، کسی باید مراقب باشد که یک واحد پول دوبار خرج نشود. بلاکچین این مشکل را با ایجاد یک دفترکل عظیم، عمومی و تغییرناپذیر حل میکند؛ همان دفترکل توزیعشده بین هزاران کامپیوتر در سراسر جهان که همه بر تراکنشها دارند.
اما پول کوانتومی همین مشکل را به شکلی بسیار مستقیمتر حل میکند. وقتی خودِ توکن (یا هر واحد پول) از نظر فیزیکی غیرقابلکپی باشد و فقط یکبار بتوان آن را خرج کرد، دیگر نیازی به یک دفترکل جهانی برای ردیابی تاریخچه مالکیت ندارید. به عبارتی بلاکچین ایمنی تاریخچه تراکنشها را در یک دفترکل تأمین میکند و پول کوانتومی ایمنی خودِ توکن را تأمین میکند.
اگر هر دلار دیجیتال، ایمنی فیزیکی ذاتی خودش را داشته باشد، کل آن سازوکار پرمصرف و پیچیدهی بلاکچین مبتنی بر اثبات کار (Proof of Work) دیگر ضرورتی نخواهد داشت.
در این مدل، راستیآزمایی و تایید تراکنش نه با اجماع هزاران نود در شبکه، بلکه با یک فرایند فیزیکی مستقیم انجام میشود؛ یعنی واقعیتِ طبیعت خودش تضمینکنندهی اعتبار پول است، نه مجموعهای از کامپیوترها و الگوریتمها.
فلسفهای متفاوت: سازش بر سر تمرکزگرایی
هرچند پول کوانتومی از نظر فناوری میتواند جای بلاکچین را بگیرد، اما فلسفهی غیرمتمرکزِ آن را به ارث نمیبرد. دار گیلبوآ از تیم هوش مصنوعی کوانتومی گوگل صراحتاً بر این تفاوت تأکید میکند: «ما در حال حل یک مسئله واحد نیستیم. کاری که ما میکنیم غیرمتمرکز نیست، بنابراین به معنای دقیق کلمه، واقعاً شباهتی به رمزارزها ندارد.»
مدل پیشنهادی گوگل فرض را بر این میگذارد که یک «نهاد مرکزی مورد اعتماد» (مثل یک بانک) هست که این توکنهای کوانتومی را ایجاد و منتشر میکند. بااینحال، نکتهی قابلتوجه و کلیدی سیستم در این است که هوشمندانه از خود قوانین فیزیک برای وادارکردن آن نهاد به صداقت استفاده میکند.
یوزران میتوانند با «آزمون جابجایی کوانتومی» بررسی کردن کنند که آیا بانک قصد ردیابی پولهایشان را دارد یا نه
این سیستم طوری طراحی شده که حریم خصوصی بسیار قدرتمندی را برای یوزران فراهم کند و حتی اجازه ندهد خودِ بانک، تراکنشهای پولی را که صادر کرده، ردیابی کند. یوزران میتوانند با همکاری هم «آزمون جابهجایی» یا Swap Test انجام دهند؛ آزمایشی فیزیکی که بررسی کردن میکند آیا دو توکن کوانتومی کاملاً یکساناند یا نه.
گیلبوآ میگوید: «اگر توکنها کاملاً یکسان نباشند، به این معنی است که بانک احتمالاً میتواند شما را ردیابی کند. هرگونه تلاش از سوی بانک برای برچسبگذاری مخفیانه پول و رهگیریکردنش فوراً فاش خواهد شد.»
نگاهی گذرا به آیندهای دور
البته این انقلاب مالی قرار نیست فردا اتفاق بیفتد. گیلبوآ تأکید میکند که این پژوهش صددرصد نظری است و فاصلهی زیادی با تواناییهای فعلی بشر دارد.
او میگوید: «این ایده نهتنها فرض میکند که شما یک کامپیوتر کوانتومی بزرگ و اشتباهناپذیر دارید، بلکه مستلزم وجود شبکههای ارتباطی کوانتومی نیز هست؛ یعنی مجموعهای از چالشهای مهندسی که هرکد برنامهام بهتنهایی فوقالعاده دشوارند.»
بااینحال، اهمیت این پژوهش بسیار فراتر از جنبهی اجرایی آن است، مخصوصاً که نشان میدهد راهحل فناورانهی شاخص دهه گذشته یعنی بلاکچین، تنها پاسخ ممکن برای ایمنسازی «ارزش دیجیتال» نیست.
روزی ممکن است آن دفترکل عظیم و پرمصرف که با محاسبات سنگین کار میکند، جای خود را به قوانین ظریف و تغییرناپذیر دنیای کوانتوم بدهد؛ جهانی که ایمنی در آن نه با قدرت محاسبه، بلکه با واقعیت فیزیکی طبیعت تضمین میشود. گیلبوآ در نهایت میگوید:
«این فناوری ابزار بسیار عجیبی است، میتوان با آن کارهای فوقالعادهای انجام داد. ریسک بالایی دارد، اما پاداشش هم بالاست و همین است که هیجانانگیزش میکند.»













