مردم باستان هنگام کشف فسیل‌ها چه فکری می‌کردند؟

بدون دیدگاه
مردم باستان هنگام کشف فسیل‌ها چه فکری می‌کردند؟

علاقه به گردآوری فسیل‌ها در عصر برنز به اوج خود رسید. در آرامگاه دختر جوانی در بدفوردشایر انگلستان که به عصر برنز تعلق دارد، صدها فسیل خارپشت دریایی یافت شده است. دلیل قرار دادن این بقایا در قبر مشخص نیست، اما استفاده از آن‌ها به‌عنوان هدایا یا نذورات تدفینی، نشانگر نقشی آیینی یا ماورایی است.

در‌حالی‌که فولکلور کلاسیک معمولاً فسیل‌ها را دارای نیروهای ماورایی می‌دانست یا آن‌ها را موجودات اساطیری تفسیر می‌کرد، بسیاری از اندیشمندان یونانی و رومی رویکردی علمی‌تر داشتند. مثلاً در سده‌ی ششم پیش از میلاد، زنوفانس، فیلسوف یونانی، فسیل‌های ماهی و صدف در جزیره مالت را به‌درستی به‌عنوان شواهدی از وجود اقیانوسی پیشاتاریخی تعبیر کرد. به همین ترتیب، هرودوت فسیل‌های دریایی در مصر را دلیلی بر این دانست که این سرزمین روزگاری زیر آب بوده است.

میور، نویسنده‌ی کتاب تأثیرگذار نخستین شکارچیان فسیل، توضیح می‌دهد: «آن‌ها می‌فهمیدند که این فسیل‌ها بسیار قدیمی‌ و مربوط به پیش از عصر کنونی انسان و زمانی هستند که کوه‌ها و دریاها درحال شکل‌گیری بودند. نیز آن‌ها مفهوم انقراض را درک کرده بودند، زیرا می‌دانستند موجوداتی که استخوان‌هایشان را یافته بودند، دیگر وجود ندارند و در گذشته‌ای دور در فاجعه‌ای نابود شده‌اند.»

بااین‌حال، در کنار این تلاش‌های علمی، تفسیرهای افسانه‌ای و اسطوره‌ای نیز همچنان در دنیای باستان رواج داشت.

اسطوره‌های یونانی و رومی پر از نیمه‌خدایانی مانند هرکول بود که تصور می‌شد انسان‌گونه اما بسیار عظیم‌الجثه‌اند. تحت تأثیر این داستان‌ها، یافتن فسیل‌های بزرگ به‌شتاب با قهرمانان افسانه‌ای ارتباط داده می‌شد.

باور به اینکه پیش از ظهور انسان‌ها، موجودات بسیار بزرگی (غول‌ها) روی زمین زندگی می‌کردند، مدت‌ها ادامه دادن یافت، تا آنکه در قرن هجدهم، سِر هانس اسلون، طبیعت‌شناسی ایرلندی این دیدگاه را رد کرد و نشان داد تمام این اسکلت‌های عظیم درواقع فسیل‌های نهنگ‌ها، فیل‌ها و دیگر پستانداران بزرگ دوره‌ی سنوزوئیک بوده‌اند.

در سده‌ی هفتم پیش از میلاد، اَریستائوس شاعر یونانی، یکی از ترسناک‌ترین و ماندگارترین اسطوره‌های هیولایی جهان باستان را معرفی کرد: شیردال (گریفین). نکته اینجاست که در آن زمان، هیچ‌کس این موجودات ترسناک (با بدن شیر و بال‌ها و سر عقاب ) را موجودی اساطیری نمی‌دانست، بلکه باور بر این بود که شیردال‌ها حیواناتی واقعی‌ هستند که از معادن طلای آسیای مرکزی در برابر انسان‌های طمعکار محافظت می‌کنند.

آریستئاس این داستان هولناک را از سکاهای کوچ‌نشین شنید. آن‌ها به او گفتند گریفین‌ها با خشونت از صحرای وسیعی که پر از طلا است، دفاع می‌کنند. خیلی زود، این هیولاها در آثار هنری کلاسیک ظاهر شدند و باور به وجودشان در سراسر جهان یونانی گسترش یافت.

میور در کتاب خویش استدلال می‌کند که کل مفهوم گریفین درواقع بر پایه‌ی فسیل‌های گروهی دایناسور کوچک به نام نیاشاخ‌چهره (Protoceratops) شکل گرفته است که دایناسورهایی بودند که در اواخر دوره‌ی کرتاسه در آسیای مرکزی می‌زیستند. درست مانند گریفین‌ها، این موجودات ۷۰ میلیون ساله چهارپا بودند و منقار و ساختاری شبیه بال داشتند (که البته بال واقعی نبودند، بلکه طوق یا زائده جمجمه‌ای بودند).

به‌گفته‌ی میور، فسیل‌های پروتوسراتوپس معمولاً در امتداد مسیرهای باستانی تجارت طلا یافت می‌شوند و می‌توانسته‌اند الهام‌بخش داستان سکاییِ گریفین باشند که بعدها در یونان و سایر سرزمین‌های باستانی رواج یافت. بااین‌حال همه موافق نیستند. برخی تردید دارند که جویندگان طلا در آسیا اصلاً متوجه این استخوان‌ها شده باشند.

مارک ویتون، دیرینه‌شناس و نویسنده‌ی مقاله‌ای در همین زمینه، به آی‌اف‌ال ساینس گفت: «اگر مردم باستان می‌خواستند جزئیات بیشتری از این موجودات ببینند تا بتوانند درباره‌شان افسانه بسازند، باید فسیل‌ها را از سنگ اطرافشان جدا می‌کردند. این کار حتی امروز هم با ابزارهای مدرن ساده نیست. بنابراین به احتمال زیاد، حتی اگر جویندگان طلا در آن نواحی حضور داشتند، بیشتر فسیل‌های پروتوسراتوپس مورد توجه قرار نمی‌گرفتند.»

میور می‌گوید: «فسیل‌ها ممکن است در شکل‌گیری تصور یونانیان و رومیان از گریفین نقش داشته باشند، اما نمی‌توانیم بگوییم که واقعاً سرچشمه‌ی اصلی این داستان بوده‌اند. این سناریو محتمل است، ولی قابل اثبات یا قابل رد نیست.»

همین نکته درباره‌ی اسطوره‌ی سیکلوپ نیز صدق می‌کند. طبق بیشتر روایت‌های اودیسه، اودیسه و یارانش در جزیره‌ی سیسیل با پولیفموس، غول تک‌چشم آدم‌خوار، روبه‌رو شدند. جالب است که همین جزیره زمانی زیستگاه گونه‌ای منقرض‌شده از فیل‌های کوتوله بود که جمجمه‌هایشان حفره‌ی مرکزی بزرگی داشت و به چشم انسان باستان، شبیه کاسه‌چشم عظیم جلوه می‌کرد.

میور توضیح می‌دهد: «باز هم نمی‌توانیم با قطعیت بگوییم که کشف فسیل‌های ماموت یا دیگر فیل‌های پیشاتاریخی الهام‌بخش اسطوره‌ی سیکلوپ بوده است. فقط می‌توان گفت برای مردمی مانند یونانیان باستان که هیچ شناختی از فیل‌های زنده نداشتند، این طور به‌نظر می‌رسید که جمجمه‌ی ماموت متعلق به یک غول تک‌چشم است، چون چیزی شبیه چشم بزرگ در وسط جمجمه دیده می‌شد.»

در نهایت، نمی‌توان با اطمینان گفت کشف فسیل‌ها موجب خلق اسطوره‌های باستانی شد یا اینکه مردم آن‌ها را صرفاً در چارچوب افسانه‌های موجود تفسیر کردند. نیز باید توجه داشت بسیاری از داستان‌های باستانی هیچ ارتباطی با فسیل‌ها ندارند.

گرچه، میور یادآور می‌شود: «اگر مردم پیش از آن داستان‌هایی درباره‌ی غول‌ها و هیولاهای عظیم شنیده بودند و سپس با استخوان‌های بزرگ یا عجیب روبه‌رو می‌شدند، به‌طور طبیعی برای توضیح آن‌ها سراغ همان افسانه‌های قدیمی می‌رفتند.»

برچسب‌ها: فورد

جدیدترین‌ مطالب

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید