پس از تصادف، منیره سالها در بیمارستانهای مختلف امارات تحت مراقبت بود. تغذیه با لوله، فیزیوتراپی برای جلوگیری از تحلیل عضلات و درمانهای متناوب پزشکی، بخشی از زندگی روزمرهی او شد؛ اما هیچکس تصور نمیکرد که منیره برای ۲۷ سال همینطور به زندگی ادامه دادن دهد.
امیدی که هرگز خاموش نشد
در کنار تخت منیره، همیشه یک نفر حاضر بود: عمر، پسری که هنگام تصادف تنها چهار سال داشت. او بزرگ شد، به مدرسه رفت، دانشگاه را تمام کرد و به مردی جوان بدل شد؛ اما هر روز به مادرش سر میزد، با او حرف میزد و مراقب بود که مادرش لحظهای ناامید نشود.
هرگز امیدم را از دست ندادم، چون همیشه این احساس را داشتم که او روزی بیدار خواهد شد؛ حتی اگر همه خلاف آن را میگفتند.
– عمر ویبر، پسر منیره عبدالله، در مصاحبه با روزنامهی The National
خانوادهی عبدالله در این ۲۷ سال، هزینههای سنگینی را برای نگهداری از منیره متحمل شدند. بیمارستانها تغییر میکردند، پزشکان گوناگون بالای سرش میآمدند و میرفتند، اما پیوند مادر و پسر هرگز از هم گسسته نمیشد.
جرقههای بیداری
در سال ۲۰۱۷، پس از سالها پیگیری، دیوان ولیعهد ابوظبی با تأمین کمکهزینهای، فرصتی طلایی برای منیره فراهم کرد: انتقال به یک مرکز فوق تخصصی توانبخشی عصبی در آلمان. این سفر، نقطهی عطفی در داستان او بود. در کلینیک شون در شهر باد آیبلینگ آلمان، منیره تحت یک برنامهی درمانی جامع و چندرشتهای قرار گرفت. این برنامه فقط به مراقبتهای اولیه محدود نمیشد، بلکه شامل جراحی برای اصلاح عضلات کوتاهشدهی دست و پا، فیزیوتراپی بسیار فشرده و تجویز داروهای جدید برای کنترل بهتر صرع و بهبود وضعیت هوشیاریاش بود.
پزشکان آلمانی با بازبینی سوابق او، تشخیص «وضعیت حداقل هوشیاری» را تایید کردند و تمام تلاش خود را روی تحریک مغز و بدن او برای بازیابی عملکردهای ازدسترفته متمرکز کردند؛ رویکردی علمی و سیستماتیک که امید داشت جرقههای کوچک آگاهی را در ذهن منیره به شعلهای پایدارتر تبدیل کند.
اولین صدا پس از ۲۷ سال
ژوئن ۲۰۱۸، یک روز عادی به نظر میرسید. عمر در اتاق بیمارستان کنار تخت مادرش مشغول بحث با پزشکان بود؛ زیرا گمان میکرد پزشکان وضعیت مادرش را بهدرستی درک نمیکنند. در همان لحظات، ناگهان، زمزمهای شنیده شد. صدایی ضعیف، لرزان، اما واقعی. منیره کلمهای بر زبان آورد: «عمر».
منیره در ژوئن سال ۲۰۱۸ با صدا کردن نام پسرش، به زندگی برگشت
برای پسری که ۲۷ سال تمام هر روز منتظر شنیدن صدای مادرش بود، این لحظه شبیه تولدی دوباره بود. او بعداً گفت: «خواب نمیدیدم. مادرم واقعاً صدایم زد!» از آن روز، منیره توانست به محرکها پاسخ دهد، جملات کوتاهی بر زبان بیاورد و حتی همراه با پسرش دعا بخواند.
وقتی خبر در آوریل ۲۰۱۹ منتشر شد، رسانههای جهان آن را «معجزهی مدرن» نامیدند و تیترهایی مثل «زن اماراتی پس از ۲۷ سال از کما بیدار شد» رسانهها را پر کرد. در شبکههای اجتماعی نیز هزاران یوزر ماجرا را نشانهای از امید دانستند و دربارهی قدرت صبر و عشق نوشتند.
تقابل پزشکان و رسانهها؛ چرا نباید ماجرای منیره را اغراقآمیز توصیف کرد؟
متخصصان مغز و اعصاب، از جمله پروفسور جنی کیتزینگر که یکی از محققان برجسته در زمینهی اختلالات هوشیاری است، بهشتاب به سادهسازی رسانهای این داستان واکنش نشان دادند. آنها تأکید کردند که «بیداری» منیره، آنطور که در رسانهها به تصویر کشیده میشود، یک برگشت کامل به زندگی عادی نبوده است. او هنوز هم بهشدت ناتوان است و برای تمام امور روزمره به مراقبت کامل نیاز دارد. توانایی او برای برقراری ارتباط محدود است و بیشتر به پاسخ دادن به سؤالات آشنا، مانند تکرار کردن دعاهایی که پسرش میخواند، خلاصه میشود.
ماجرای بیداری منیره بیش از آنکه پاسخ علمی داشته باشد، مرزهای ناشناختهی مغز انسان را نشان میدهد
بزرگترین چالش در پوشش این خبر، استفادهی نادرست از اصطلاحات پزشکی بود. یک متخصص مغز و اعصاب آلمانی در مصاحبهای تأکید کرد: «هیچ بیماری پس از ۲۷ سال به سادگی از کما بیدار نمیشود.» بهبودی منیره، نتیجه لاگآوت تدریجی از «وضعیت حداقل هوشیاری» بود؛ فرایندی که اگرچه بسیار نادر است، اما غیرممکن نیست. برخی پزشکان نیز هشدار دادند که رسانهها نباید با روایتهای افراطی، خانوادههای بیماران دیگر را با امید واهی دلگرم کنند.