نحوه کار به این صورت است که یک «جلسه» را با هدفون شروع میکنید و حسگرها شروع میکنند به ثبت سیگنالهای الکتریکی که از مغزتان فرستادن میشود.
سطح تمرکز شما در یکی از سه حالت «کم، متوسط یا بالا» نشان دادن داده میشود و اگر مدتی تمرکزتان را از دست بدهید، اپلیکیشن پیشنهاد میکند کمی استراحت کنید. یوزران میتوانند قابلیت Biofeedback را هم فعال کنند؛ در این حالت دستگاه موزیکی با شدت متغیر پخش میکند تا ذهن را بهآهستگی به سمت محدوده تمرکز بالا سوق دهد.
بخش «ریپورتهای سلامت مغز» هنوز در مرحلهی بتا قرار دارند، اما هر روز وضعیت یوزر را به لحاظ شاخصهایی مثل مقاومت در برابر اضطراب، شتاب شناختی و میزان هوشیاری میسنجد و تخمین خود را ارائه میدهد.
این فناوری فقط ولتاژ خامی را که از نورونها تولید میشود دریافت میکند؛ نه افکار واقعی را
اما چطور مطمئن باشد که این دستگاه واقعاً ذهنتان را نمیخواند؟ شرکت پاسخ این سؤال را «علم» و سیاستها سختگیرانهی حفاظت از دادهها میداند. به گفته آدام مولنار، یکی از بنیانگذاران شرکت، این فناوری فقط ولتاژ خامی را که از نورونها تولید میشود دریافت میکند؛ نه افکار واقعی را و سپس با کمک هوش مصنوعی آن را رمزگشایی میکند تا سیگنالهایی مرتبط با تمرکز را تشخیص بدهد.
او توضیح میدهد که Neurable تمام دادههایی که از سر یوزر به حسگر منتقل میشود را رمزگذاری و ناشناسسازی میکند و همین کار دوباره هنگام انتقال به گوشی انجام میشود؛ بنابراین این اطلاعات فاصلهی زیادی با هرگونه دادهی شخصی دارند.
بنیانگذار شرکت نیز تأکید میکند که Neurable هیچ علاقهای به تبدیلشدن به یک شرکت دادهمحور ندارد:
مدل کسبوکار ما وابسته به هویت افراد نیست. ما تبلیغ نمیفروشیم و سودی هم از این راه نمیبریم. در واقع برای ما داشتن دادهای که بتوان آن را به فرد مشخصی نسبت داد، ریسک و مسئولیتی بزرگ محسوب میشود نه مزیت.
برخی از یوزران اولیهی هدفونهای نیوربل، میگویند هنوز نمیتوانند میزان واقعی و دقیق افزایش بهرهوری خود را بگویند. زیرا این هدفونِ «ذهنخوان» مثل بسیاری از ابزارهای پایش سلامت، اثری شبیه دارونما دارد: همینکه تصمیم میگیرید رفتارتان را «تحتنظر داشته باشید»، بهطور ناخودآگاه رفتارتان تغییر میکند. مثلاً از آغاز یک «جلسه تمرکز» آگاهانه مراقب میزان تمرکزتان هستید؛ یا اینکه چندبار استراحت کردهاید.
به همین دلیل شاید ورژنی ایرپادز فناوری نیوربل عملکرد بیشتری داشته باشد. بسیاری از مردم تقریباً تمام روز AirPods به گوش دارند، چه در حال مکالمه کاری باشند، چه پادکست گوش بدهند، یا صرفاً برای اینکه از صداهای بیرون خلاص شوند.
اگر همین هدفونها، در طول فعالیت یوزران دادههایی در مورد وضعیت شناختیشان میکردند، شاید نکات جالبی از آنها استخراج میشد، مثلاً اینکه بفهمیم دقیقاً چه چیزی دارد مغزمان را «فرسوده» میکند!
و احتمالاً شرکتهای زیادی هم خوشحال میشوند که در هر لحظه، اطلاعات بیشتری در مورد «حال ذهنی» یوزرانشان داشته باشند. تصور کنید الگوریتمِ تیکتاک بفهمد که یک یوزر از محتوایی خوشش نمیآید، نه چون آن را رد کرده، بلکه چون امواج مغزیاش این را گفتهاند!
در وبسایت Neurable، تصویرهای مفهومی از ایربادها، کلاههای هوشمند و عینکهای مجهز به EEG دیده میشود و کاملاً مشخص است که این شرکت میخواهد فراتر از اولین محصولش برود. جالبتر اینکه آنها فقط به ساخت گجت راضی نیستند و میخواهند به سکوی نرمافزاری پیشرو در فناوریهای مبتنی بر مغز تبدیل شوند. آلکاید میگوید:
همانطور که امروز بلوتوث در همهی دستگاهها هست و همه به آن اجازه دسترسی دارند، ما هم معتقدیم که همه باید به نوروتکنولوژی اجازه دسترسی داشته باشد.
کارهای زیادی میتوان با فناوری عصبی انجام داد، چه ردیابی شرایط سلامتی باشد، چه کنترل دستگاهها، چه درک بهتر خودتان. اگر تنها راهحلهای ارائه شده، راهحلهای خودمان باشند، به دنیا خیانت کردهایم.
البته نوروتکنولوژی فقط در هدفونهای نیوربل محدود نمیماند؛ گجتهای نوآورانهی دیگری هم در این حوزه هست، مثل هدبندهایی که بیشتر برای سلامت خواب یا مدیتیشن طراحی شدهاند.
شرکتی به نام Emotiv که مثل نیوریبل با Master & Dynamic همکاری میکند، قرار است از پاییز امسال هدفونهای بیسیم مجهز به EEG خودش را وارد بازار کند.
هنوز معلوم نیست اپل دقیقاً چه زمانی ایرپادهای «مغزخوان» خواهد ساخت، اما همین حالا با استارتاپی به نام Synchron همکاری میکند؛ شرکتی که به افراد امکان میدهد با قدرت ذهنشان آیفون را کنترل کنند.
اینجا است که دوباره به نقطهی تلاقی علم و تخیل باز میگردیم. ما هنوز تا تحقق یوزردهای تخیلی و دورازذهن رابط مغز و کامپیوتر سالها فاصله داریم، اما به نظر میرسد رو به آینده حرکت میکنیم. حالا اینکه آینده شبیه معجزه باشد یا یکی از اپیزودهای سریال بلک میرور، به شرکتهایی مثل Neurable بستگی دارد که پیشگام این حوزهاند.