بلک فرایدی یا همان «جمعه سیاه» سالهاست که از یک رویداد خرید ساده فراتر رفته و به نبضسنج رفتار مصرفکننده و برندها در فضای دیجیتال ایران تبدیل شده است. بررسی کردن دادههای این رویداد، تصویری شفاف از انتظارات، سرخوردگیها و فرصتهای واقعی یوزران ایرانی به دست میدهد.
دادههایی که سکوی نرمافزاری «لایفوب» در اختیار زومیت قرار داده نشان میدهد بلکفرایدی ۱۴۰۴ روایتی دوگانه داشته است: از یک سو، موجی کوتاهمدت اما شدید از محتوا که در روز موعود به اوج خود رسید و از سوی دیگر، غلبه چشمگیر محتوای طنز و انتقادی بر تجربیات مثبت خرید.
موجی که آمد و بهشتاب محو شد
الگوی انتشار محتوا درباره بلکفرایدی کاملاً قابل پیشبینی بود. از اواخر آبان، زمزمههای جمعه سیاه شروع شد و با نزدیک شدن به ۷ آذر، حجم گفتگوها به شکل انفجاری بالا رفت. در این میان، تلگرام به صحنه اصلی تبلیغات برندها و انتشار بیوقفه کد برنامه آفر تبدیل شده بود، در حالی که ایکس (توییتر سابق) تریبونی برای واکنشهای لحظهای، نقدها و روایتهای شخصی یوزران شده بود.
این موج اما عمر کوتاهی داشت. درست یک روز پس از جمعه سیاه، تبوتابها فروکش کرد و حجم محتوا بهشتاب به سطح عادی برگشت. این افت ناگهانی نشان میدهد که هیجان بلکفرایدی بیشتر یک تب تند و زودگذر است.
یوزران واقعاً درباره چه چیزی حرف زدند؟
برخلاف تصور، موضوع اصلی گفتگوها «خرید» نبود. تحلیل محتوای یوزران در ایکس نشان میدهد که طنز و کنایه با ۴۰ درصد، بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. یوزران با ساختن میمها و توییتهای طنزآمیز، بیاعتمادی خود به این رویداد را نشان دادند.
در رتبه دوم، انتقاد به «آفرنمایی» با سهم ۳۰ درصدی قرار دارد. بسیاری از یوزران به افزایش قیمتها درست پیش از حراج و آفرهای غیرواقعی اعتراض داشتند. این حجم از انتقاد، زنگ خطری جدی برای اعتبار برندهاست و نشان میدهد که شکاف عمیقی میان تبلیغات و واقعیت هست.
با این حال، همه واکنشها هم منفی نبود. حدود ۲۷ درصد از محتوای منتشرشده به فرصتهای واقعی خرید و تجربیات مثبت اختصاص داشت. این یعنی هنوز هم در میان هیاهوها، میتوان پیشنهادهای ارزشمندی پیدا کرد، هرچند که پیدا کردنشان سختتر است.
فرمانروایان بلکفرایدی: دیجیکالا و اسنپ
در میدان نبرد برندها، تنها دو بازیگر اصلی وجود داشتند. دیجیکالا با تصاحب ۵۴ درصد از کل گفتوگوهای مرتبط با برندها، عملاً به واژه مترادف بلکفرایدی در ذهن یوزران تبدیل شده است؛ چه برای تحسین و چه برای انتقاد. پس از آن، اسنپ با ۳۵ درصد سهم، جایگاه دوم را در اختیار داشت.
فاصله این دو غول بازار با سایر برندها آنقدر زیاد است که نشان میدهد روایت بلکفرایدی در ایران حول محور همین دو نام شکل میگیرد و بقیه تنها نقشهای مکمل را ایفا میکنند.
کارنامه نهایی: نیمی راضی، نیمی شاکی
در نهایت، ارزیابی تجربه یوزران تصویری خاکستری از بلک فرایدی ۱۴۰۴ ارائه میدهد. دادهها نشان میدهد که ۵۳ درصد از یوزران تجربهای منفی داشتهاند؛ از دریافت کالای بیکیفیت گرفته تا فرستادن دیرهنگام و آفرهای دروغین. این نارضایتی گسترده، اعتماد عمومی به این رویداد را خیلی خدشهدار کرده است.
در طرف مقابل، ۴۷ درصد از یوزران تجربهای مثبت را ریپورت کردهاند و از خرید خود راضی بودهاند. این توزیع تقریباً برابر نشان میدهد که بلک فرایدی در ایران هنوز نتوانسته به یک رویداد قابل اعتماد و باکیفیت برای همه تبدیل شود و تجربه هر فرد، بیشتر به شانس او در انتخاب برند بستگی دارد تا اصالت خود رویداد.













